سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 94/4/11 | 12:15 عصر | نویسنده : پایگاه قائمیه

حاتم را پرسیدند که :« هرگز از خود کریمتر دیدی؟»گفت : بلی، روزی در خانه غلامی یتیم فرودآمدم و وی ده گوسفند داشت. فی الحال یک گوسفند بکشت و بپخت وپیش من آورد. مرا قطعه ای از آن خوش آمد ، بخوردم .گفتم : « والله این بسی خوش بود.»غلام بیرون رفت ویک یک گوسفند را می کشت وآن موضع را (آن قسمت ) را می پخت وپیش . 

من می آورد. و من ازاین موضوع آگاهی نداشتم.چون بیرون آمدم که سوار شوم دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است.پرسیدم که این چیست؟گفتند : وی (غلام) همه گوسفندان خود را بکشت (سربرید) .وی را ملامت کردم که : چرا چنین کردی؟گفت : سبحان الله ترا چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟پس حاتم را پرسیدندکه :« تو در مقابله آن چه دادی؟»گفت : « سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند.»گفتند : « پس تو کریمتر از او باشی! »گفت : « هیهات ! وی هرچه داشت داده است و من آز آن چه داشتم و از بسیاری ؛ اندکی بیش ندادم.»گروهی از گوسفندان




  • paper | تبلیغات متنی | مهم نیوز